آوریل 25, 2024

گفتگو با رفیق اشرف دهقانی در رابطه با مبارزات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز

به نقل از: پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران شماره ۲۳۴ ، دی ماه ۱۳۹۷

توضیح: متن زیر پرسش و پاسخ کانال تلگرام بذرهای ماندگار با رفیق اشرف دهقانی از چریکهای فدایی خلق ایران در رابطه با مبارزات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز که در تاریخ چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ صورت گرفت.

پرسشگر کانال بذرهای ماندگار: با گرمترین درود ها به شنوندگان عزیز کانال “بذرهای ماندگار”، کانال تلگرامی چریکهای فدائی خلق ایران. با توجه به نقش مهمی که اعتصابات طولانی مدت کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز در سطح جامعه پیدا کرده اند، گفتگوئی ترتیب داده ایم با رفیق اشرف دهقانی تا پاسخگوی پرسش های مراجعه کنندگان به این کانال در این زمینه باشند.

بذرهای ماندگار:  رفیق اشرف با درود و با تشکر از شما که برای این گفتگو وقت گذاشتید. بگذارید اولین پرسشم را با توجه به این واقعیت که مدتهاست که تجمعات اعتراضی و اعتصابات کارگری در چهار گوشه کشور جریان دارد، طرح کنم و بپرسم که با توجه به این همه تجمعات اعتراضی و اعتصابات کارگری، خود ویژگی مبارزات کارگران هفت تپه در چیست که این همه انعکاس داشته است؟

پاسخ: با درود به شما و تشکر از کانال بذر های ماندگار که در تمام مدتی که کارگران هفت تپه و فولاد اهواز مبارزه دلیرانه و شکوهمندشونو، به قول خودشان به کف خیابان کشونده اند، این کانال با انعکاس اخبار مبارزاتی اونها و درج مطالب و ویدئوهای همبستگی با این کارگران، تلاش کرده به سهم خودش پژواک صدای این کارگران باشه و صدای کارگران دلاور خوزستانو بگوش مراجعه کنندگان این کانال برسونه.

بله، درسته امروز به هر گوشه ای از جامعه بحران زده ایران نگاه بکنیم می بینیم که کارگران در صحنه مبارزه علیه وضع نکبت بار موجود ، حضور دارند. کارگران ما در شرایطی که جمهوری اسلامی بیشترین سرکوب و فشارهای امنیتی را متوجه اونا کرده ولی باز دست از مبارزه علیه این رژیم و طبقه سرمایه دار حاکم بر نمی دارند.  همینه که کارگران در سراسر ایران امروز بیش از هر وقت دیگه نشون می دهند که به راستی انقلابی ترین طبقه در جامعه هستند. 

مبارزه اخیر کارگران هفت تپه هم در شرایط سرکوب و فشارهای امنیتی رژیم روی این کارگران پا گرفت. بیهوده نیستش که اونا شعار می دهند که “نه تهدید ، نه زندان ، دیگر اثر ندارد”. معنی این شعار اینه که ما علیرغم همه برخوردهای جنایتکارانه وزارت اطلاعات و نیروهای مسلح رژیم – یعنی علیرغم اینکه این واقعیت وجود داره – دست به مبارزه زده ایم. این همان پیامیه که کارگران هپکو هم در آستانه قیام های دیماه سال 96 به رژیم  دادند وقتی که شعار می دادند که “زیر بار ستم نمی کنیم زندگی ، جان فدا می کنیم در ره آزادگی”، و یا امروز کارگران فولاد اهواز فریاد بر می آورند که “نه تهدید ، نه زندان ، نه اعدام ، دیگر اثر ندارد”.  همه این شعارها انعکاس و بیانگر حد وحشیگری رژیم در مقابل کارگرانی یه که به تأئید عموم برای بدیهی ترین و مشروع ترین خواستهایشان دست به مبارزه زده اند.

در مبارزات کارگران هفت تپه، برجستگی های زیاد و مهمی وجود داره. عزم راسخ کارگران برای تداوم مبارزاتشان، شرکت وسیع زنان کارگر و زحمتکش در این مبارزات، شعارها و مسایل کاملا رادیکال و آگاهی دهنده در اون و خیلی موارد دیگه  که در یک بررسی جامع باید به اونها پرداخت، همه اینها از جمله برجستگی های مبارزات کارگران هفت تپه هستند. ولی در پاسخ به سئوال شما در رابطه با ویژگی خاص مبارزات کارگران هفت تپه به نظر من این ویژگی رو باید در ایجاد همبستگی و اتحاد بین کارگران در جریان اعتصاب این کارگران دید. 

کارگران هفت تپه اولا در طول 28 روز مبارزه در کف خیابان، تونستند اتحاد و همبستگی بین خودشونو حفظ بکنند – می دونید که این کارگران به ملیت های مختلف تعلق دارند و به همین خاطر دشمن از طریق بسیجی هائی که در میان کارگران جا داده سعی زیادی برای ایجاد تفرقه بین کارگران کرده و می کنه. علاوه بر این کارگران هفت تپه به شکل جالبی اتحاد و همبستگی خودشونو با کارگران دلیر فولاد اهواز که تقریبا همزمان با اونها دست به اعتصاب و تظاهرات زده بودند اعلام کردند و موفق شدندکه همبستگی اونها را هم به طرف خودشان جلب بکنند. امری که در مبارزات طبقه کارگر از اهمیت بسیار زیادی برخورداره.

در اون روزهای پر جوش و خروشی که شور و آگاهی طبقاتی کارگران هفت تپه با هم طبقه ای های خودشون در فولاد اهواز درهم آمیخت، حرکت های مبارزاتی واقعا پویا، خلاق، هراس افکن بر دل سرمایه داران و به راستی دشمن شکنانه در معرض دید همگان قرار گرفت. وقتی کارگران هفت تپه شعار دادند “فولاد، هفت تپه ، پیوندتان مبارک” و کارگران فولاد از آن طرف ندا سر دادند که “نیشکر هفت تپه! ما هستیم، ما هستیم، کنار هم می ایستیم.” از همان زمان یک حرکت نوین در بطن جامعه بحران زده ایران نطفه بست. عنصری نوین در اعماق جامعه، و به واقع یک فاکتور نو در بطن جامعه ای که تضادهای طبقاتی با شدت تمام در اون جریان دارد آغاز به حرکت کرد. 

کارگران هفت تپه تونستند حمایت و همبستگی کارگران رشته های دیگه و همینطور همبستگی توده های ستمدیده غیر کارگر شهر شوش رو هم به طرف خودشون جلب بکنند. حضور شجاعانه زنان در تجمعات اعتراضی، دخالتگری دانش‌آموزان، حمایت معلمان، دانشجویان و کسبه شهر از این حرکت، ویژگی و بر جستگی مبارزات کارگران هفت تپه بود که – مهمه توجه بکنیم – که این گوشه ای از مفهوم قدرت طبقاتی کارگرانو به شکل کاملا عینی و روشن به جامعه شناساند. قدرتی که کلیه اقشار جامعه را به حرکت در آورد و اعتصاب محل کار را به یک تظاهرات تمام عیار شهری بدل کرد. اینها همه نشانگر قدرت طبقاتی کارگرانه که پایه حرکت های انقلابی بعدی را می سازه و شکل گیری موج سهمگین و قهر آمیزی رو نوید می ده که دستبند و زندان و شکنجه و اعدام، یارای پایداری در مقابلشو نداره، و بالاخره خبر از فرا رسیدن شرایطی می کنه که در اون نان به تساوی تقسیم بشه. 

درست به خاطر این برجستگی ها و ویژگی ها بود که از هر گوشه ایرانِ اسیر و در بند ما، فریاد همبستگی با کارگران هفت تپه بلند شد. از کارگران دلیر هپکو در اراک گرفته تا کارگران مبارز عسلویه تا کارگران مبارز قزوین و  گروه مپنا در کرج، همه اینها علاوه بر – یعنی حالا همه را اسم نبردیم – همه این کارگران علناً با کارگران هفت تپه ابراز همدردی و همبستگی کردند. دانشجویان در دانشگاه ها فریاد “فرزند کارگرانیم ، کنارشان میمانیم” ، “از هفت تپه تا تهران ، زحمتکشان در زندان” ، “به هر کجا که نشان ز ثروت است ، ز حاصل تلاش کارگر است”، این شعار ها را سردادند. در نقاط مختلف ایران هم از معلمین در تبریز گرفته تا فعالین کارگری در سنندج تا بازنشستگان و به طور کلی ستمدیدگان از میان اقشار مختلف جامعه به اعلام حمایت از این کارگران دست زدند. روی دیوارها شعار “از تبریز تا کُردستان، حمایت از خوزستان” نقش بست. شعار “من هم هفت تپه ای ام” و شعارهائی مثل هفت‌تپه خوزستان – الگوی زحمتکشان، و شعارهای پر شور  و پر مضمون حمایتی دیگه در اقصی نقاط جامعه طنین انداز شد. این پشتیبانی ها و این حمایت ها کار را به جائی رساند که حتی از میان خود دشمنان مردم هم صدای ظاهراً حمایت از هفت تپه بلند شد و رسانه های امپریالیستی هم به سبک فریبکارانه خودشون ظاهراً مدعی دفاع از کارگران هفت تپه شدند. معلومه که این دسته، این دشمنان برای نفوذ اندیشه های ضد کارگری شان، برای اینکه بتوانند اون سلاح فریبشون را کار ساز بکنند به خاطر این هاست که خودشونو دوست کارگران جلوه می دهند. 

به هر حال آنچه عیانه، اینه که مبارزات آگاه گرانه کارگران شجاع هفت تپه همراه با مبارزات کارگران دلیر فولاد اهواز تأثیرات شِگَرفی در میان همه ستمدیدگان جامعه به وجود آورده و شور مبارزاتی خاصی رو در بین همه کارگران و رنجبران ایران دامن زده. مطمئناً این سطح از همبستگی مبارزاتی و به این شکلی که علناً اعلام می شه، تجربه بسیار ارزشمندی برای مردم ما هستش، و باعث خواهد شد که مردم تحت ستم ایران مبارزاتشونو علیه دشمنان مشترکشان یعنی امپریالیستها، بورژوازی وابسته حاکم و رژیم مدافع آنها که همین رژیم جمهوری اسلامیه با قدرت بیشتری تداوم بدهند و پیش ببرند.

بذرهای ماندگار:  رفیق اشرف همانطور که خودتون هم می دونید بعد از دو هفته اعتراض کارگران و بی توجهی مسئولان استان ، جمهوری اسلامی نیرو های سرکوب خودشو در سطح شهر شوش پخش کرد و سپس تعدادی از کارگران را دستگیر نمود. سئوال من در اینجا از شما اینه که چرا کارگران به جای اسیر رعب و وحشت شدن، مبارزات و تجمعات خودشونو گسترش دادند؟

پاسخ: از نیروهای سرکوب صحبت کردید. بذارید تأکید کنم که این نیروهای مسلح همان هائی هستند که همچون خود سرمایه داران به قول کرامت دانشیان (فدائی زنده یاد) از  انگل های جامعه هستند و کاری جز سرکوب برای حفظ حاکمیت ظلم و ستم در جامعه ندارند. اتفاقا پولی را هم که بابت این سرکوب به نفع سرمایه داران داخلی و غارتگران خارجی می گیرند از حاصل کار و زحمت کارگران به دست می آید.

می دونیم که بگیر و به بندهای گسترده، کشتار در زندان ها و سرکوب هرچه وحشیانه تر مبارزات مردم، رویه عمومی رژیم جمهوری اسلامی به عنوان رژیم حافظ منافع سرمایه داران در ایرانه. اخیراً هم دیدیم که این رژیم جنایتکار چطور نیروهای مسلح وحشی شو به سراغ کشاورزان رنجدیده و خانه خراب شده اصفهان فرستاد تا حتی پیرمردها را هم بی رحمانه سرکوب و خونین و مالین بر جای بگذارند. 

رژیم از این رویه در مورد کارگران هم استفاده کرده و می کند. در جریان مبارزه کارگران هفت تپه هم علیرغم این که کارگرها به توصیه نماینده شون به هیچ عمل تعرضی علیه نیروهای “ضد شورش” رژیم دست نزدند و  آگاهانه با آنها درگیر نشدند، اما این نیروهای وحشی دست پرورده بورژوازی حاکم با وحشیگری خاص خودشون به میان جمعیت کارگران زدند و به ضرب و شتم آنها پرداختند به طوری که همگان به عنوان یک نمونه، دست باندپیچی شده یکی از کارگران هفت تپه را دیدند که در جلوی دوربین توضیح داد که با این که او و همکارانش داشتند راه خودشونو می رفتند ولی آن نیروهای وحشی با حمله به کارگران، دست آن کارگر را شکستند.   

بورژوازی حاکم در ایران که امروز موجودیت خودشو، هم از طرف کارگران به مثابه نیروهای پیشرو جامعه و هم از طرف همه توده های تحت ستم در خطر می بینه، سعی می کنه که کار سرکوب کارگران را خیلی حساب شده پیش ببره. البته رشد تضادهای درونی هیأت حاکمه و راه حل های متفاوتی که اونها در چگونگی سرکوب ارائه می دهند در کار شان اخلال ایجاد می کنه.  ولی در هر حال آنچه در واقعیت دیده می شه، اینه که رژیم با عدم فرستادن حتی یک مقام دولتی به عنوان به اصطلاح “مسئول” به میان تجمعات کارگران و بی اعتنائی کردن به حرکت اونها، سعی می کنه که کارگران را خسته و از مبارزه نا امید بکنه. تاکتیک دیگه شون بی سر کردن تجمعات اعتراضی از طریق دستگیری فعالین کارگریه، بعد برای ایجاد رعب و وحشت در بین کارگران، برخی از آنها را به وزارات اطلاعات فرا می خوانند و به اصطلاح حکم امنیتی براشون صادر می کنن تا شاید حرکت های مبارزاتی اونا را بتونند متوقف بکنند. تهدید کارگران و بالاخره دستگیری و زندانی کردن کارگران هم از جمله اقداماتیه که رژیم برای خاموش کردن مبارزات کارگران داره انجام می ده.

به طور مشخص در مورد هفت تپه هم، بالاخره رژیم ، نیروهای مسلح خودشو به سراغ کارگران هفت تپه فرستاد و برخی از نمایندگان فعال کارگران را دستگیر و زندانی کرد. تاکتیک های گوناگون دیگه ای را هم بکار بردند. ولی خوب با همه اینها، حتی بعد از دستگیری نمایندگان کارگران هم، نه تنها کارگران هفت تپه سرسختانه به مبارزات پر شور خودشون ادامه دادند بلکه شعار “کارگر زندانی ، آزاد باید گردد” را هم به لیست خواست های خودشون اضافه کردند.  

در رابطه با مقاومت کارگران در مقابل نیروهای مسلح سرمایه داران و عدم تسلیم به فضای رعب و وحشتی که رژیم جمهوری اسلامی سعی میکنه اون را اشاعه بدهد در میان کارگران ، باید روی شرایط خاص امروز و وجود یک موقعیت انقلابی در جامعه تکیه کرد. در شرایطی که فقر و فلاکت شدید و گسترده در جامعه به مفهوم واقعی کلمه کارد به استخون کارگرا رسونده، توده های تحت ستم ایران و در رأس اونا طبقه کارگر در عمل نشون می دهند که دیگه حاضر به تحمل وضع موجود نیستند، اعلام می کنند که هراسی از مرگ ندارن و هر طور شده می خواهند شرایط یک زندگی انسانی را برای خودشون به وجود بیارند. در مقابل، با توجه به شدت و گسترش مبارزات کارگران و توده های ستمدیده دیگه در جامعه، رژیم سعی می کنه از سلاح همیشگی خودش یعنی سرکوب به صورت کاملا حساب شده استفاده بکنه. سعی او بر آنه که سرکوب های وحشیانه و بی رحمانه و  سیستماتیکشو علیه توده ها به گونه ای صورت بده که کمتر خشم عمومی را موجب بشه؛ یعنی به صورت اینکه، مردم وقتی حرکتی می کنن در محیط خودشون و این سرکوب ها را می بینند مسلما خشم شدید اون ها را می گیره ولی تلاش دشمن اینه که اینو حالت عمومی بش نده . خوب واضحه که هدف و منظور رژیم از این کار اینه که خودش رو از خشم سرخ کارگران و ستمدیدگان دیگه مصون نگاه بداره و سدی ایجاد بکنه در مقابل بروز قهر انقلابی کارگران و توده های زجر دیده ایران در مقابل قهر ضد انقلابی خودش.

بذرهای ماندگار:  رفیق اشرف در چند سال اخیر مطالبه دریافت حقوق معوقه، به یکی از مهمترین خواستهای کارگران بدل شده. چنین اوضاعی مبارزات کارگرنو شدت بخشیده  و حتی احتمال شورش گرسنگان را به دلمشغولی سردمداران جمهوری اسلامی بدل کرده. به نظر شما اعتراضات کارگری در این شرایط چه نقشی ایفا می کنند؟

پاسخ: ببینید، حالا دیگه این رویه معمول سرمایه داران بی شرم و حیا در ایران شده که از کارگران کار می کشند ولی دستمزدهاشونو نمی پردازند. همچنین سرمایه داران بدون پذیرش هر گونه مسئولیتی کارگران را دسته دسته از کار اخراج می کنند. واقعا غیر قابل تصوره که کارگری که سطح دستمزدش آنقدر پائینه که تازه اگر حقوق ماهیانه شو سر وقت بدن، سطح زندگی اش زیر خط فقر قرار می گیره و با هزار مکافات می تونه خودشو و خانواده اشو با گرسنگی کشیدن زنده نگه بداره، حالا که از کار اخراج شده و یا برای چند ماه حقوقی دریافت نمی کنه چه شرایطی می تواند داشته باشد. در چنین شرایطی یه که خانواده های کارگری از هم می پاشند. یک نمونه از واقعیت زندگی کارگرانو اینجا نقل می کنم که تاریخش 28 آبان امساله. می گه: “من یک کارگر هفت تپه هستم که چهار ماه است حقوق نگرفته ام و قسطهای وامم عقب افتاده و چندین روز اعتصاب و فریادهایم راه به جایی نبرده. یارانه ها را واریز کردند و من به امیدِ خریدِ مایحتاج اولیه خانواده ام به سوپر مارکت رفتم ولی متاسفانه کارتم از طرف بانک بخاطر قسط عقب افتاده مسدود شده !!!!! خوب اگر اسم این ظلم نیست چه اسمی روی آن میگذارند!!!! حقوقم را بدهید تا قسطهایم را پرداخت کنم و هر روز به جای اعتراض و اعتصاب به سر کارم بروم،نه اینکه فریاد گرسنگیم را به بازداشت تبدیل کنید، خانواده همکاران دستگیر شده من حالا باید علاوه بر درد نداری، درد نگرانی از وضع عزیزانشان را هم به دوش بکشند.” این نامه یک کارگر هفت تپه بود. خُب،  همین یک نمونه شدت ظلم و ستمی که بر کارگران ما اعمال میشه را نشون می ده. کارگران در مقابل چنین وضعی یه که دست به مبارزه می زنند. کارگرها به سرمایه داران و جمهوری اسلامی می گند که کارگران کالا نیستند که پس از کشیدن شیره جانشان ، حالا بدون هیچ احساس مسئولیتی اونها رو به دور بیاندازید.  کارگران دارند به واقع با مبارزه شان از حق انسانی خودشان دفاع می کنند.

می دونیم که مبارزات کارگران در سراسر ایران در یکسال قبل از دیماه همین دی ماه 96 شدت و گسترش چشمگیری پیدا کرده بود و به واقع پیشگوئی طوفانی بود که در قیام های توده ای دیماه خودشو نشون داد. با آن قیام ها شرایط انقلابی خاصی در جامعه ما به وجود آمده که به نوبه خودش این شرایط متقابلاً به رشد و گسترش مبارزات کارگران کمک می کنه. بنابراین این خیلی مهمه که توجه بکنیم که امروز در شرایط انقلابی حاکم بر کل جامعه هستش که اعتصابات و تظاهرات کارگری کنونی به مدت طولانی و با شعارهای رادیکال و با سخنرانی های پر مغز و پر شور کارگران شکل گرفته.

اساساً، توجه به این موضوع که وجود یک جنبش انقلابی عمومی در جامعه تا چه حد می تونه به اعتلای مبارزات کارگران کمک بکنه از اهمیت خاصی برخورداره. این موضوع به خصوص باید مورد توجه روشنفکران انقلابی؛ یعنی اونهائی که وظیفه ای در قبال رشد جنبش کارگری برای خودشون قائلند، در مقابل اونها قرار بگیره. چون فهم و درک این واقعیت، این وظیفه را در مقابل هر فرد مبارز – که واقعا طرفدار طبقه کارگر ایرانه – قرار میده که ببینه از چه طریقی می تونه نهایت کوشش خودشو برای تقویت جنبشی که توده های تحت ستم ایران به طور عموم در اون درگیر هستند، به کار بگیره. و ببینه که بورژوازی حاکم چه سیاستی را برای زایل کردن انرژی های انقلابی موجود و تضعیف جنبش عمومی توده ها به کار می گیره و چگونه می شه که با آن سیاستها به مقابله برخاست! چون تقویت جنبش انقلابی عمومی، تقویت جنبش طبقه کارگره و متقابلا رشد و گسترش جنبش طبقه کارگر در رشد و اعتلای جنبش انقلابی در کل جامعه به سطح باز هم بالاتری بسیار تأثیر گذاره.

بذرهای ماندگار:  رفیق اشرف اجازه بدهید بر گردیم به خواسته های کارگران هفت تپه و فولاد اهواز. مطرح شده که خواست این کارگران برخی مطالبات اقتصادی و از جمله حقوق معوقه شان و همچنین بازگشت کارخانه از بخش خصوصی به دست دولته. با توجه به این که نه دولتی شدن کارخانه گرهی از مشکلات واقعی کارگران باز می کند و نه این نوع حرکت های مبارزاتی می تونند رویه عدم پرداخت حقوق کارگران توسط سرمایه داران را متوقف بکنه، به نظر شما این مبارزات چه جایگاهی در مبارزه برای رهائی کارگران از زیر بار ستم و استثمار  دارند؟

پاسخ: اول اجازه بدید اینو بگم که کارگران ما در سراسر ایران از دیرباز ضمن مبارزه با کارفرماهای خودشون، علیه دولت یا به واقع علیه رژیم مدافع منافع سرمایه دارن هم مبارزه می کنند. دلیلش اینه که در خیلی از مواقع خود دولت به نفع سرمایه داران، برای جلوگیری از رشد و گسترش مبارزات کارگران در مبارزات اونها دخالت می کند؛ و حتی نیروهای مسلح شو به سراغ کارگران می فرسته. این واقعیت، بر اساس تعریفی که مارکس و انگلس و لنین به دست داده اند بیانگر سیاسی بودن مبارزه کارگران ما هستش. می شه گفت که در مجموع، کارگران ما امروز درگیر انجام یک مبارزه سیاسی در جامعه هستند. چون مبارزه علیه دولت حتی اگر به خاظر خواست های اقتصادی باشه یک مبارزه سیاسیه.

 بر این اساس، ما اگر فقط روی مبارزات کارگران دلاور هفت تپه و فولاد اهواز متمرکز بشیم می بینیم که اونها، هم برای وادار کردن سرمایه داران به پرداخت دستمزدهای عقب افتاده شان، با سد رژیم جمهوری اسلامی ،به مثابه یک رژیم ضد کارگر و مدافع منافع سرمایه داران، مواجه شده و با اون مبارزه می کنند و هم با طرح خواست هائی که مغایر با سیاست های این رژیمه، جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار داده اند. مثلا کارگران هفت تپه خواستار اون هستند که مجتمع نیشکر رو از زیر سلطه نورچشمی های سردمداران جمهوری اسلامی خارج بکنند. و همینطور کارگران فولاد اهواز خواستار کوتاه کردن دست بخش خصوصی از کارخانه هستند. خوب این درسته که حذف بخش خصوصی و افتادن دوباره شرکت یا کارخانه در اختیار دولت چاره ساز دردهای کارگران نیست، ولی به این نکته هم باید توجه بکنیم که همین خواستی که کارگران مطرح می کنند در تعارض با سیاستی قرار داره که جمهوری اسلامی در جهت اجرای خواست دو نهاد امپریالیستی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مبنی بر “کوچک کردن دولت” و خصوصی سازی، در پیش گرفته. از اینجا هم می شه دید که مبارزه کارگران ما تا چه حد علیه جمهوری اسلامی و سیاست های امپریالیستی یه که این رژیم مأمور اجرای اونها در ایران هستش. همانطور که وقتی کارگران و بقیه ستمدیدگان جامعه شعار می دهند “سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن” ، چه خودشون بدونند یا ندونند مخالفت و به واقع ضدیت خودشونو با سیاست های جنگی ای که جمهوری اسلامی در جهت تأمین منافع امپریالیستها در پیش گرفته را این شکلی دارند بیان می کنند، و به این ترتیب علیه جمهوری اسلامی وابسته به امپریالیبسم، مبارزه می کنن. 

اما نکته مهم در مبارزات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز، تأثیراتیه که مبارزات کنونی اونها، هم روی خودشون و هم روی کل طبقه کارگر ایران و همه ستمدیدگان جامعه به جا می گذاره.

در جریان همین مبارزات اقتصادی و سیاسی کارگرانه که ما می بینیم که اونها امکان و فرصت پیدا می کنند که آگاهی طبقاتیشونو هر چه بیشتر ارتقاء بدهند. سخنگویان و رهبران اعتصاب در جریان همین مبارزات به وجود آمده و پرورده می شوند. درست در جریان همین مبارزات اقتصادی و سیاسیه که کارگران به قدرت اتحاد خودشون در مقابل سرمایه داران پی می برند و متوجه می شند که در مقابل سرمایه دارن تنها نیستند. می بینند که این کارگرانند که دارند برای سرمایه دار تکلیف تعیین می کنند. این مبارزات به کارگران اهمیت و ضرورت متشکل شدن و جمعی برخورد کردن را یادآوری می کنه و قدرت خودشانو به خودشان می شناسونه، یعنی به قدرت کارگرانی که در صفی واحد علیه سرمایه داران و دولت حامی شان می جنگند. در این پروسه، کارگران با تجربه هائی که به خصوص در مواجه با حیله های دشمنان طبقاتی شان برای شکست اعتصاب به دست می آرند در این زمینه، این باعث میشه که به رزمندگان مجرب و آگاه و محکم تبدیل بشوند. به طور کلی باید گفتش که کارگران در جریان این مبارزات امکان رشد و تعالی پیدا می کنند. پس چنین مبارزاتی برای تجربه اندوزی و پرورش روح انقلابی کارگران برای نبردهای آینده شون ضروری اند. در حالی که تأثیرات مثبت مقطعی خودشونو هم این مبارزات دارند. خب، از همیجا میشه به اهمیت و ارج و ارزش واقعی مبارزات اقتصادی و سیاسی کنونی کارگران ایران واقف شد.

اما در مورد این سئوال که جایگاه این مبارزات چیه، باید بگم که این واقعیتیه که رهائی کارگران به دست خود کارگران امکان پذیره ، و به واقع مبارزه هیچ نیروئی نمی تونه جایگزین مبارزه کارگران بشه. ولی این هم واقعیته که کارگران صرفا با مبارزه اعتصابی، هر چقدر هم این اعتصاب عظیم و شکوهمند باشه نمی تونند خودشونو از استثمار و ستم هائی که بهشون می شه نجات بدهند. به درستی گفته شده که اعتصاب برای کارگران مکتب جنگه. ولی هنوز خود اون جنگی نیستش که کارگران باید برای نابودی سیستم سرمایه داری انجام بدن تا بتونن قدرت سیاسی را به دست خودشون بگیرند. چون کارگران فقط و فقط با گرفتن قدرت سیاسی به دست خودشونه که می تونن خودشونو از قید ستم و استثمار رها بکنن. به همین خاطر سازمان ما، چریکهای فدائی خلق ایران ، در حالی که بر اهمیت و ارج والای مبارزات کنونی طبقه کارگر ایران که مبارزات خودبخودیه، بر این مبارزات تأکید می کنه، خیلی مشخص و واضح به کارگران می گه که چطور می تونند قدرت سیاسی را به دست خودشان بگیرند. به اونها می گه که کارگران باید تشکل طبقاتی خودشون را به وجود بیارند که این به مفهوم ایجاد یک رهبری کمونیستی در جامعه است، و می گن که در شرایط خاص و مشخص جامعه ایران که دیکتاتوری عریان و عنان گسیخته ای بر آن حاکمه، از راه مبارزه مسالمت آمیز ،که امروز گاه با لفظ مبارزه به اصطلاح مدنی از اون یاد می شه نمی توان به این امر، امری که مهمه و حیاتی هم هستش دست پیدا کرد. کارگران برای این که بتونند بر دشمنان طبقاتیشون فایق بیان باید نیروهای مسلح اونا را از بین ببرند. چون قدرت سرمایه داران و حکومتشان درست در اینه که از نیروهای مسلح متشکل برخوردار هستند. واضحه که برای شکست دادن و از بین بردن این نیروهای مرتجع متعلق به سرمایه داران، کارگران هم باید بتونند ارتش مسلح و انقلابی متعلق به خودشان را به وجود بیارند. پس در عین حال که برای غلبه بر دشمن باید همه اشکال و شیوه های مبارزه مورد استفاده قرار بگیرند، ولی وقتی بحث بر سر راه اصلی مبارزه هستش کارگران باید در اون راهی قدم بگذارند که آنها را از قدرت سلاح برخوردار بکنه.  

بذرهای ماندگار:  رفیق اشرف می دونیم که در جریان اعتصاب پر شکوه کارگران هفت تپه پس از 28 روز، دو ماه حقوق معوقه  اونها را پرداخت کردند. آیا به نظر شما پرداخت این دو ماه حقوق را باید به حساب پیروزی کارگران گذاشت، یا دشمنان کارگران قصد دارند به این وسیله آبی روی آتش مبارزات اونها بریزند؟

پاسخ: اگر حد بسیار بالای ظلم و ستمی که امروز سرمایه داران در حق کارگران اعمال می کنند، و درجه وقاحت و بیشرمی این طبقه انگل صفتو در نظر بگیریم، که نه فقط کارگران را شدیداً استثمار می کنن بلکه حتی از اونها بیگاری هم می کشند و دستمزدشونو نمی پردازند، آنوقت می بینیم که این یک موفقیت برای کارگران مبارز هفت تپه است که با دست زدن به اعتصاب تونستند بخشی از حق خودشونو به قول خود کارگرا از حلقوم سرمایه دار مربوطه بیرون بکشند. دولت در پشتیبانی از اون سرمایه دار که مردک جوانی به اسم امید اسد بیگی و نورچشمی اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانیه، هیأتی را فرستاد به هفت تپه. در هر حال مبارزه کارگران هفت تپه اونا را مجبور به عقب نشینی و پرداخت بخشی از دستمزد کارگران کرد. اما واقعیتو بخواهیم پیروزی های اعتصاب هفت تپه خیلی فراتر از این حرفهاست. 

در چند روز اخیر جمهوری اسلامی با توسل به نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات جنایتکارش و به کارگیری شیوه هائی از سرکوب و تاکتیک های خاصی، مانع از پیگیری مبارزات کارگران هفت تپه و به قول خود کارگران “در کف خیابان” شده و اینو موفقیتی برای خودشان به حساب می آرن. ولی خوب کیه که ندونه که کارگران هفت تپه با مبارزات منظم و آگاهی بخش خودشون پیشاپیش پیروزی خودشونو تضمین کرده اند. مبارزات این کارگران همانطور که اشاره شد از خصیصه هائی برخوردار بود که به نظر من باید از اون به عنوان یک رویداد تاریخی در مبارزات کارگران ایران یاد بشه. این مبارزات درس ها و تجربه های ارزشمند انقلابی برای کارگران کل کشور و برای کل جامعه ستمدید ه ایران به جا گذاشته و تاثیراتش بر روی جنبش طبقه کارگر ایران زدودنی نیست. همین امر خودش بیانگر موفقیت پیشاپیش مبارزات کارگران هفت تپه و خواری و ذلت دشمنان اونهاست. در جریان تجمعات و راه پیمائی هائی که این کارگران کردند، شعارهائی مثل مرگ بر ستمگر – یعنی سرمایه داران و دولت حامی شان – و طنین اندازی شعار های دیگری مثل “درود بر کارگر” ، “نان، کار ، آزادی، اداره شورائی”، یا شعارهائی علیه معاون روحانی در شعار “جهانگیری حیا کن، خوزستان را رها کن” یا “سید راضی حیا کن، شوشمنو رها کن” (می دانید که سید راضی ، نماینده جمهوری اسلامی در مجلس ارتجاع از شهر شوشه) و یا “دولت، مختلس ، پیوندتان مبارک” و در مقابل – و این خیلی جالبه که این شعار در مقابل اون شعار قبلی مطرح شده که “فولاد، هفت تپه ، پیوندتان مبارک” و بعد تغییر شعارهای ارتجاع جمهوری اسلامی به شعارهائی مثل “اینهمه لشکر آمده ، به عشق کارگر آمده” و بعد انجام دادن یکسری اقدامات واقعا مبتکرانه که بسیار تأثیر گذار بود و به خصوص انجام اقداماتی که ابتکار زیادی در آن بود که باعث جلب حمایت ستمدیدگان سراسر ایران از کارگران شد، همه اینها بر موفقیت اعتصاب کارگران هفت تپه حکم می دهند. به راستی که “شعار کارگر می رزمد، ارتجاع یا سرمایه دار می لرزد” در جریان مبارزات این کارگران و همچنین کارگران دلیر فولاد اهواز به صورت کاملا عینی و با روشنی کامل در مقابل چشم همگان قرار گرفت. تازه باید بدانیم که این کارگران تنها گوشه ای از قدرت طبقه کارگر ایرانو برای دوست و دشمن آشکار کردند. مسلما در روند رشد انقلاب در جامعه، این قدرت طبقاتی با روشنی هر چه بیشتری در عرصه عمل خودشو نشان خواهد داد و برای همه آشکار خواهد شد که علیرغم همه قدرت نمائی های دشمنان مردم، قدرت واقعی به راستی در نزد کارگران و توده های ستمدیده ایران است. 

پرسش: رفیق اشرف شما در میان صحبت تون از اداره شورایی که از سوی کارگران مطرح شد نام بردید. اهمیت این مساله در چیست ؟ به خصوص که ما می دانیم شورا به عنوان شکلی از اعمال قدرت دولتی کارگران با تشکلات صنفی این طبقه متفاوته و تحقق این شعار مستلزم سرنگونی جمهوری اسلامیه !

پاسخ: سئوال خوبی کردید، چون شفاف سازی در مورد این موضوع مهمه. در جنبش دیماه که ستون اصلی اونو کارگران و زحمتکشان تشکیل داده بودند، همه کسانی که دل در گرو طبقه کارگر ایران دارند و نبض شان با نبض کارگران دلیر ایران می تپد، با شادی شاهد سر دادن شعار پر محتوای “نان، کار، آزادی” در این جنبش شدند. همه ما این را دیدیم . این شعار به مثابه مطالباتی که بیانگر خواست کارگران و زحمتکشان ایران برای نابودی سیستم سرمایه داری در ایرانه، مثل یک نگینی بر پرچم سرخ کارگران و زحمتکشان ایران نقش بست. حالا در تداوم و روند جنبش دیماه، در جریان تجمعات و تظاهرات پر شور و پر صلابت کارگران مبارز هفت تپه، “نان، کار، آزادی، اداره شورائی” توسط چند هزار کارگر فریاد زده شد و این شعار با همه میمنت خودش در تمام جامعه تحت سلطه ایران طنین افکند. 

در تعریف و توصیف “اداره شورائی”، نماینده کارگران هفت تپه، اسماعیل بخشی که امروز در اسارت رژیم منفور جمهوری اسلامی به سر می بره، در تاریخ 24 آبان 1397 در یک تجمع کارگری، با یادآوری و تکیه بر همه ظلم ها و آسیب های جدی ای که کارگران با سپرده شدن هفت تپه به بخش خصوصی متحمل شده اند، مطرح کرد که “بخش خصوصی اصلا دیگه نباید باشه” و جانشین برای بخش خصوصی یا آلترناتیو را اداره شورائی هفت تپه توسط خود کارگران ذکر کرد، به گفته خودش، به این صورت که “هفت تپه کامل دست کارگرا بیفته.” اسماعیل بخشی با یادآوری این واقعیت که کارگران خودشون در همه امور تخصص دارند و قادرند همه واحدهای هفت تپه را خودشان اداره بکنند، گفت که “کمیته ای تشکیل می دیم و شورائی هفت تپه را اداره می کنیم.” و با توجه به این واقعیت که سرمایه دار به واقع وجودش تنها به خاطر اینه که با تحمیل شرایط برده داری به کارگران، حاصل کار و زحمت اونا را به جیب بزند و در نتیجه در اداره شورائی توسط کارگران عملا نمی تونه نقشی داشته باشد و نقشی نداره، در تجمع کارگران هفت تپه این موضوع خیلی واضح به این صورت مطرح شد که: “جمعی تصمیم می گیریم. از پائین حکم صادر می کنیم.” ، “در کار شورائی منافع فردی مطرح نیست پای منافع جمعی در وسطه و نه فردی. همه برای همدیگرند و نه همه برای یک نفر”. اینها را اسماعیل بخشی در جمع کارگران گفت. خب، مسلمه که طرح چنین ایده های واقعا درخشانی در حالی که بر جان و دل کارگران می نشینه، لرزه بر اندام سرمایه داران می اندازه. 

طرح چنین ایده هائی در جنبش طبقه کارگر ایران به واقع خودش در حال حاضر یک فراز جدیدی را در سطح آگاهی طبقاتی کارگران ایران نشون می ده. جالبه که اگر شرایط انقلابی امروز جامعه ایران را با شرایط انقلابی ای که به قیام بهمن 1357 منجر شد بخواهیم مقایسه کنیم می بینیم که در جریان انقلاب 57 کارگران ما دست به ایجاد تشکل های مستقل خودشون زدند ولی خوب این تشکل ها عمدتا تشکل های صنفی بودند که البته نام شورا به آنها داده شد و به این نام معروف شدند. ولی خوب این نشان می دهد که انگار که در اون زمان آگاهی عمومی به طور کلی هنوز به اون حدی نرسیده بود که شورا ها را به عنوان شکلی از دولت کارگران در نظر بگیرند.

امروز شرایط مناسبی به وجود آمده تا تجربه شوراهای کارگری برای نمونه در روسیه انقلابی 1917 به درستی درک بشه. شوراهای شکل گرفته در جریان انقلاب فوریه 1917 چون که اینها مسلح بودند از قدرت اعمال حاکمیت برخوردار شدند؛ یعنی سلاح در دست کارگران به آنها قدرت داد که بتوانند واقعا یک قدرتی در جامعه باشند و یک قدرت دو گانه در روسیه آن زمان بوجود آمد. تا اینکه بالاخره با انقلاب کبیر اکتبر در همان سال، حاکمیت شوراها در روسیه سوسیالیستی به طور کامل برقرار شد و از این طریق کارگران به طور واقعی قدرت سیاسی را به دست خودشون گرفتند.

 خوب شکی نیستش که همه کمونیست ها و همه دوستداران طبقه کارگر از ایده اداره شورائی و به طور مشخص از ایجاد شوراهای کارگری و به دست گرفتن قدرت سیاسی توسط این ارگانهای توده ای طبقه کارگر دفاع و پشتیبانی می کنند. ما امروز می بینیم که اداره شورائی به عنوان یک ایده حالا دیگر با آشکاری تمام در سطح جامعه مطرح شده. خوب این خودش قدمیه برای تحقق این ایده در آینده ایران. این یک امر بسیار خوب و امیدبخشیه. ولی به یک واقعیت هم ما باید توجه بکنیم. و اون اینه که ایده واقعا امید بخش اداره شورائی بر زمینه شرایط بسیار وخیمی که سرمایه داران و جمهوری اسلامی امروز برای کارگران ایران به وجود آورده اند مطرح شد. زمینه این امر هم از یک طرف رکود اقتصادی توأم با تورم شدید سیستم سرمایه داری حاکم بر ایران و در رابطه با این امر تشدید استثمار بیشرمانه کارگرانه، و از طرف دیگر آشکار شدن هر چه گسترده تر فساد لاعلاج دستگاه حکومتیه که کارگران و عموم مردم هم می دانیم که بر اون واقف هستند. به همین خاطر خواست کارگران از دولت هم درست با تکیه بر چنین واقعیت هائی مطرح شد. اونها با برشمردن همه مظالمی که مقامات دولتی با سپردن هفت تپه به نورچشمی های خودشان برای کارگران به وجود آورده اند، این خواست را مطرح کردند که اداره مجتمع نیشکر هفت تپه توسط خود کارگران از طریق شورائی صورت بگیرد. در برخورد به این خواست، واقعیت اینه که چنین امری حتی اگر به فرض به عنوان یک رفرم، مورد پذیرش رژیم جمهوری اسلامی قرار بگیره، در سیستم سرمایه داری ایران که دولت بزرگترین سرمایه دار کشوره و بخش بزرگی از اقتصاد را تو دست خودش دارد نمی تونه تداوم پیدا بکنه و پاسخگوی نیاز کارگران باشد. 

توجه به این واقعیت بیانگر اونه که کمونیست های راستین ، ضمن این که از شعار “نان، کار، آزادی، اداره شورائی” استقبال می کنند، موظفند بر این امر تأکید بکنند که کارگران فقط با مبارزه جهت سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و نابودی سیستم سرمایه داری وابسته حاکم می تونند و خواهند تونست به ایده درخشان اداره شورائی کارخانه و مؤسسه تولیدی خودشون، در جهت تحقق منافع طبقاتی شان، جامه عمل بپوشانند. تازه، تأکید بر این امر – بر این امری که واقعا اساسی هم هست – کافی نیست. چون اگر به راستی قرار باشه این شعار شکوهمند به طور واقعی تحقق پیدا بکنه، باید راهی در پیش پای کارگران گذاشت که امکان تشکل طبقاتی اونها را بده و رهبری کمونیستی را در جنبش تأمین بکنه و از طرف دیگه ایجاد نیروهای مسلح کارگران به همراه بقیه ستمدیدگان جامعه رو در مقابل نیروهای مسلح دشمنانشان امکان پذیر بکنه. تجربه انقلابات متعدد توده ها در سطح جهان اونهم در ادوار مختلف تاریخ بشر نشون می ده که طبقه حاکم و قدرت دولتی شو فقط با جنگ مسلحانه می شه بر انداخت. چون خودشون به راحتی از قدرت کنار نمی رند.  در ایران هم تجربه شکست قیام بهمن از یک طرف و تجربه های موفق برخی از انقلابات اخیر تاریخ معاصر، نشان می ده که راه سرنگونی طبقه حاکم و کسب قدرت سیاسی توسط کارگران ما، راه جنگ توده ای طولانیه. اولین قدم برای پیمودن این راه هم  امروز تشکیل گروه های سیاسی – نظامی متشکل از روشنفکران و کارگران آگاه و انقلابی ایران هستش. مسلما در این رابطه، در درجه اول انتظار از روشنفکران مارکسیست – لنینیست و پیشروان طبقه کارگرمی رهه که آغاز گر راه جنگ توده ای طولانی در ایران باشند.

به طور خلاصه و تیتر وار بگم، رهائی طبقه کارگر به عنوان انقلابی ترین طبقه در جامعه در گرو مبارزه برای نابودی سیستم سرمایه داری وابسته در ایرانه. سرمایه داران به عنوان طبقه حاکم دارای زور سازمان یافته هستند و ارتش و ضمائمش مثل سپاه پاسداران تکیه گاه اصلی اونها را تشکیل می دهند. این هم روشنه که زور سازمان یافته سرمایه داران تنها با زور سازمان یافته توده ها به رهبری طبقه کارگر آگاه به اندیشه های کمونیستی می تونه درهم شکسته بشه. 

در ضمن نباید فراموش کرد که شدت دیکتاتوری در جامعه ما امکان تعالی به جنبش طبقه کارگر و دست یابی اونا به تشکل های لازم خودشو نمی دهد. در عوض می بینیم که وجود یک جنبش عمومی انقلابی در جامعه، راهو برای رشد و تعالی این جنبش فراهم می کنه. این خیلی مساله مهمیه که بدانیم که توجه به همین واقعیت، وظیفه یک گروه سیاسی – نظامی انقلابی رو تعیین می کند. یعنی چنین گروهی باید به چنان اقدامات عملی چه در حوزه سیاسی و چه در حوزه نظامی دست بزنه که حاصلش اعتلای هر چه بیشتر فضای انقلابی در جامعه بشه. باید بتونه عملا به دشمن ضربه وارد بکنه و از این طریق به تقویت و تداوم جنبش انقلابی عمومی جاری، یاری برسونه. این اقدامات که از یک طرف در خدمت تضعیف دشمن و امید دادن به توده هاست، کاملا در خدمت رشد و اعتلای جنبش کارگری  قرار می گیره. جای تردید هم نیستش که هر گروه سیاسی – نظامی ای که قادر بشه اقدامات به جا و منطبق بر نیازهای کنونی جنبش انجام بده، و برای این منظور تاکتیک های مناسبی به کار ببره، بی هیچ تردیدی در نزد کارگران و دیگر توده های ستمدیده ایران از اعتبار و محبوبیت برخوردار خواهد شد.

بذرهای ماندگار: رفیق اشرف با تشکر مجدد از شما، لطفا اگر موردی وجود داره که مایل به طرح آن هستید بفرمائید؟

پاسخ:  صحبت های من طولانی شد. پس خیلی مختصر بگم که جمهوری اسلامی به نمایندگی از بورژوازی حاکم بر ایران همه تلاششو به کار می بره تا به کارگران بقبولونه که اونا “هیچ بودگانند” و از قدرتی برخوردار نیستند. ولی این تبلیغات با تصویری که از مبارزات اخیر کارگران هفت تپه و فولاد اهواز ترسیم شد کاملاً نشون داده شد که چقدر اون تبلیغات پوچ و غیر واقعی هستند. تازه اون تصویر هم  فقط چشمه ای از قدرت طبقه کارگر ایرانو آشکار کرد.

خروش کارگران هفت تپه همراه با کارگران دلیر فولاد اهواز، به همه کارگران و رنجبران ایران برای مبارزه تا رسیدن به رهائی و آزادی، امید تازه ای بخشیده. این امر باید کارگران آگاه هفت تپه را بیش از پیش متوجه بکنه که اتحاد و همبستگی اونا از چه اهمیت و ارزشی برخورداره و باید سعی بکنند که تلاشهای دشمن برای ایجاد تفرقه بین کارگران را با روش های سنجیده خودشون خنثی بکنند و به خصوص با شعار “کارگر زندانی ، آزاد باید گردد” صف متحدی را در مقابل دشمنان طبقاتیشان به وجود بیاورند.

پرسشگر کانال بذرهای ماندگار: رفیق اشرف با سپاس از شما که پاسخگوی پرسش های دوستداران این کانال بودید. شاد و پیروز باشید.

اشرف دهقانی: من هم متقابلا از شما ممنونم که این فرصت را فراهم کردید تا در ارتباط با مبارزات طبقه کارگر ایران که رهائیش از ستم و استثمار، فلسفه وجودی ما را تشکیل میده، با هم گفتگوئی داشته باشیم.

About Post Author