بیش از ده روز است که تودههای تشنه و جان به لب رسیده خوزستان با پیشگامی تودههای تحت ستم عرب در دفاع از حق حیات و معیشت خود پا به میدان مبارزه گذاشتهاند. در این مدت سران جنایت پیشهی جمهوری اسلامی علیرغم گفتارهای ریاکارانه و ادعاهای فریبکارانهی خود مبنی بر ظاهرا درک شرایط دشوار تودههای این منطقه، نیروهای سرکوب خود را به سراغ مردمان تشنه و گرسنه این دیار فرستاده و در عمل جز گلوله و شکافتن سینه کودکان و جوانان پاسخی به مطالبات بر حق تودههای به پا خاسته خوزستان نداده اند. آخر این رژیم خدمتگزار سرمایهداران خارجی و داخلی، از آنجا که خود عامل فقر و فلاکت و فاجعه بی آبی در خوزستان (و نه فقط در این منطقه) می باشد، قادر به پاسخگویی به ابتدایی ترین نیاز تودههای رنجدیده نیست و توسل به سرکوب و خونریزی تنها پاسخ آن به این تودهها می باشد.
صحنههای دردناک و شوک آوری که امروز در فاجعه بحران آب در خوزستان شاهدیم ریشه در سیستم ظالمانه سرمایهداری که بر اساس سودجویی بنا شده است دارد _سیستمی که در آن جان انسانها از کمترین ارزش برخورد است_. این واقعیت در ایران به دلیل حاکمیت سیستم سرمایهداری وابسته به امپریالیسم با ابعادی هرچه گسترده تر و آشکارتر نمود داشته و حیات تودههای ما را با فقر و فلاکت و تشنگی و گرسنگی و مرگ تدریجی مواجه ساخته است. در سیستم سرمایهداری وابسته در ایران که دیکتاتوری، ذاتی آن می باشد در طی ۴۲ سال اخیر، هر رییس جمهوری که بر سر کار آمده با عدم پایبندی حتی به قانونهای دست ساز خودشان بدون هیچگونه مدیریت کارشناسانه و صرفا با زور و قلدری در جهت تامین منافع سرمایهداران، دست به اقداماتی نظیر ایجاد سد، منحرف کردن مسیر رودخانه ها، زدن چاه عمیق و یا فروش آب در مقیاسی عظیم مثلا به کشور همسایه، کویت زده است؛ بدون آن که اثرات این اقدامات در تغییر شرایط زندگی تودههای ساکن درمناطق مربوطه کمترین دل نگرانی این سوداگران و سودجویان باشد. درست به دلیل این واقعیت است که خوزستان که زمانی یکی از پر آب ترین مناطق ایران بود در اثر بی برنامگی و سیاستهای سودجویانهی سرمایه داران حاکم به چنان وضعی دچار شده است که از تامین آب مورد نیاز کشاورزان و دامداران و حتی آب آشامیدنی مردم ناتوان است. به گونه ای که مردم صدها روستای خوزستان سالهاست که مجبور شده اند آب آشامیدنی خود را هم از تانکر های آب تامین نمایند.
بی تردید مردم تحت سلطه ما تنها با نابودی سیستم سرمایهداری حاکم بر ایران می توانند جامعه آزاد و دلخواه خود که همانا یک جامعه سوسیالیستی است را بنا نمایند؛ و اولین قدم در این مسیر، سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی میباشد که مشغله اصلی اش به قیمت تحمیل فقر و فلاکت و دیکتاتوری عنان گسیخته و هزاران درد و بلا به مردم تحت سلطه ما تامین منافع امپریالیستها و سرمایه داران داخلی در ایران بوده و به مثابه رژیم محصول کنفرانس امپریالیستها در گوادلوپ به همین منظور به کار گمارده شده است.
در طول مدتی که خروش تودههای رنجدیده خوزستان در جریان تظاهرات دشمن شکنانهی خود، فضای سیاسی نوینی در سراسر ایران به وجود آورده است، در شرایطی که خشم و کین و عصیان بر حق این تودههای تحت ستم، شعلههای مبارزه علیه جمهوری اسلامی را شعله ور نگاه داشته است، از هر گوشه ایران آوای شورانگیز پشتیبانی از تودههای به پا خاسته خوزستان و اعلام اتحاد با مردمان این منطقه چه با برگزاری تظاهرات با شعار مرکزی “مرگ بر جمهوری اسلامی”، چه با بستن جادهها و چه در اشکال دیگر به گوش میرسد. این فریاد همبستگی کارگران و زحمتکشان و دیگر تودههای جان به لب رسیده ما با مردم خوزستان و به خصوص با خلق عرب، خلقی که در رژیم جمهوری اسلامی شدیدا مورد تحقیر و توهین پان ایرانیستها و تعرض شوینیسم فارس قرار دارد گرمی بخش قلب هر انسان آزادیخواه و زحمتکشان عرب و فارس و ترک و کرد و ترکمن و لر و بلوچ و غیره می باشد. در عین حال این فریادهای اتحاد و پشتیبانی مردم مبارز ایران از آذربایجان گرفته تا لرستان و کرمانشاه و اصفهان و کرج و تهران و به واقع از سراسر ایران، خنجری بر سینه مرتجعینی است که در جهت حفظ سیستم استثمارگرانه حاکم مدام در صدد ایجاد تفرقه بین خلقهای ساکن در ایران میباشند. در شرایطی که بر همگان آشکار است که این بی آبی و شرایط فلاکت بار زندگی مردمان خوزستان آنها را به صحنه مبارزه با رژیم مدافع سرمایهداران کشانده است، آیا اتفاقی است که رسانههای ارتجاعی به یاد ظلم و ستم ملی بر خلق عرب افتاده و با پیش کشیدن بحثهای انحرافی در تلاش اند بین مبارزات خلق عرب با دیگر خلقهای ایران جدایی به وجود بیاورند؟ تردیدی نیست که هدف این رسانهها در دامن زدن به چنان بحثهایی نه دفاع از خلق عرب و زبان عربی، بلکه ایجاد اغتشاش و تفرقه در نیروی متحد گرسنگان و تودههای جان به لب رسیده در سراسر ایران از مظالم دشمن مشترکشان یعنی رژیم جمهوری اسلامی می باشد. همچنین بیهوده نیست که در شرایطی که تودههای رنجدیده آذربایجان با به جان خریدن همه خطرات ناشی از برخورد نیروهای سرکوبگر و امنیتی به خیابان آمده و شعار می دهند: “آذربایجان اُویاخدی، خوزستانا دایاخدی” (آذربایجان بیدار است و پشتیبان خوزستان است)، عده ای از دست پروردههای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات در تبریز (همانها که در جریان مسابقات فوتبال با همراه کردن برخی از جوانان ناآگاه با خود، علیه فارسها شعار می دهند)، در حالی که انگشتان دستهای خود را به علامت “گرگهای خاکستری” پان ترکیستهای فاشیست بلند میکنند به میان جمعیت رفته و سعی میکنند این طور جلوه دهند که گویا خیزش مردم آذربایجان در دفاع از مردم خوزستان و خلق عرب به خاطر جدایی طلبی است.
با توجه به تلاش ارتجاع برای ایجاد تفرقه در میان مردم با تکیه بر مساله ملی، لازم است ضمن تاکید بر اصل “حق ملل در تعیین سرنوشت خود تا حد جدایی” یادآور شوم که این حق نیز همانند دیگر حقوق پایمال شده مردم ایران شرایط تحقق خود را دارد. ستم ملی واقعیتی انکار ناپذیر در جامعه ماست و به خصوص ستم بر خلق عرب در زیر سلطه جمهوری اسلامی که پان ایرانیسم و شوینیسم فارس بیش از هر وقت دیگر تقویت گشته، در شکل عرب زدایی صورت برجستهای یافته است. با آگاهی به این واقعیت باید دانست که در جامعه ما، تحقق حق ملل در تعیین سرنوشت خود به استقرار شرایط دموکراتیکی وابسته است که تحت آن هر یک از خلقهای ایران بتوانند آزادانه در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند. لذا بدون وجود یک شرایط دموکراتیک در ایران هیچ نیروی سیاسی محق نیست راه حل خود را به خلقی تحمیل و برای آنها تکلیف تعیین کند. اگر شرط حل مساله ملی در ایران وجود جامعهای دموکراتیک میباشد، بنابراین امروز تمام خلقهای ایران موظفند دست در دست هم متحدانه علیه دشمن مشترک خود مبارزه کنند و امکان ایجاد دموکراسی و آزادی در ایران را چه به منظور دستیابی به حق تعیین سرنوشت خود و چه برای رسیدن به دیگر خواستههای بر حق خویش فراهم نمایند. به همین دلیل باید گفت که این آوای دشمن شکنانهی اتحاد که امروز در سراسر ایران در پشتیبانی از رزم دلاورانه تودههای رنجدیده خوزستان طنین افکنده است، هر چه پرتوان تر و همبستگی ترک و عرب و فارس و لر و بلوچ و کل خلقهای ایران هر چه مستحکم تر باد!
تردیدی نباید داشت که مبارزات دلاورانه مردم تحت ستم ایران که در مقابل ظلم و ستم سرخم نکردهاند و با وجود همه سرکوبهای خشن و خونین حکومت پا به میدان مبارزه گذاشته و مرگ بر جمهوری اسلامی و سرمایه دار را در همه جا فریاد می زنند، مبارزات کارگران و زحمتکشان و همه تودههای دلاوری که خواهان نابودی رژیمی هستند که علاوه بر پر کردن جیب سرمایه داران از دسترنج کارگران و زحمتکشان ما، ثروتهای مردم ایران را در جهت اجرای سیاستهای امپریالیستی در سوریه و غزه و عراق و لبنان و یمن و … صرف مینماید، آری این مبارزات در دل خود نیروهای انقلابی پیشتاز را پرورش می دهند تا شعار تشکل، تسلیح، اتحاد، مبارزه، پیروزی را متحقق ساخته و با سازماندهی مسلح توده ها، جنگ مسلحانهای را با دشمنان مردم برای رسیدن به استقلال و نان و مسکن و کار و آزادی پیش ببرند. این سخن پر نغز رفیق کبیر امیر پرویز پویان را به یاد آوریم که “تاریخ توالی فصول نیست”. بر این مبنا مبارزات دلاورانه و خونین امروز تودههای رنج کشیده ایران در توالی دیالکتیکی خود سرانجام پوزه دشمنان را به خاک مالیده و ایران را به جامعه ای مستقل از سلطه امپریالیستها، به جامعه ای که مردم بتوانند در رفاه و آزادی و آسایش زندگی کنند تبدیل خواهند نمود.
اشرف دهقانی
پنجم مرداد ۱۴۰۰، برابر با ۲۷ جولای ۲۰۲۱
1 thought on “در همبستگی با خیزش بر حق مردم خوزستان”
Comments are closed.