نوامبر 22, 2024

درباره شرایط کنونی و وظایف نیروهای انقلابی!

ضمن درود به شما کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی، در پاسخ به وظیفه ای که برای در میان گذاشتن دانسته‌ها و تجربیاتم با شما به عهده خود می‌بینم بخش دیگر از سخنانم را در اینجا مطرح می‌کنم. این بخش مربوط به ضرورت ایجاد تشکل‌های سیاسی- نظامی است. این ضرورتی است که پاسخگویی به آن به عنوان یک وظیفه انقلابی بر عهده کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی قرار دارد.

برای این که موضوع را ریشه ای بررسی کنیم اجازه دهید سخنم را با رجوع به ساختار اقتصادی – اجتماعی ایران شروع کنم. بر کسی پوشیده نیست که سیستم اقتصادی – اجتماعی حاکم بر ایران سیستم سرمایه‌داری است (سرمایه داری از نوع وابسته که جهت حرکت آن را سیستم جهانی امپریالیستی تعیین می‌کند). این سیستم که در اوایل دهه ۴۰ بر جامعه ایران مسلط شد، امروز رشد و وسعت زیادی یافته و از دهات دور دست گرفته تا شهرهای کوچک و بزرگ در همه جا گسترش پیدا کرده است. در همان حال، پا به پای این سیستم، طبقه کارگر نیز به طور چشمگیر رشد کرده است تا آنجا که امروز کارگران همراه با اقشار فرودست، اکثریت مطلق جامعه را تشکیل می‌دهند. اما جدا از کمیت که در جای خود از اهمیت برخوردار است، طبقه کارگر دارای آنچنان نقشی در تولید اجتماعی می‌باشد که آن را از طبقات دیگر متمایز می‌کند. در سیستم سرمایه‌داری از یک طرف، هستی سرمایه‌داران در گرو استثمار کارگران است و از طرف دیگر رهایی کارگران از قید استثمار و دست‌یابی به یک زندگی انسانی به پایان دادن به آن هستی وابسته است. بنابراین طبقه کارگر که خود مولود سیستم سرمایه‌داری است، از چنان موقعیت و شرایط مادی‌ای برخوردار است که آن را به دشمن اصلی سرمایه داران و سیستم سرمایه‌داری‌شان تبدیل کرده است. این واقعیت، رسالت نابودی سیستم سرمایه‌داری را بر عهده طبقه کارگر قرار داده و بر پیشانی این طبقه مُهر انقلابی‌ترین طبقه را حک نموده است، طبقه‌ای که تا به آخر یعنی تا محو کامل شرایط استثمار، در میدان مبارزه باقی خواهد ماند. 

از ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی همگان شاهد بوده‌اند که مبارزات کارگران علیرغم غیر متشکل بودن آنها، تاثیر به‌سزایی در جامعه به جا می‌گذارد. کارگران ما که تحت استثمار وحشیانه قرار دارند در طول عمر این رژیم با وجود دیکتاتوری عنان گسیخته حاکم و شرایط شدیدا مختنق، همواره در صحنه مبارزه علیه سرمایه‌داران و رژیم جمهوری اسلامی بوده اند و با مبارزات خود به جریان سیال مبارزه سیاسی در جامعه کمک شایانی کرده‌اند. همچنین، هر جا کارگران امکان برپایی تظاهرات و تجمعات وسیع کارگری را پیدا کرده اند _به همانگونه که در سال ۹۶ و ۹۷ به خصوص در رابطه با مبارزات پر شور کارگران هفت تپه، فولاد اهواز و کارگران اراک شاهد بودیم- کل جامعه را تحت تاثیر مبارزات خود قرار داده اند. 

از ورای مبارزات کارگران ایران و به خصوص از سخنرانی‌های صورت گرفته توسط آنان می‌توان دریافت که کارگران ما سرمایه‌داران و رژیم حاکم (مدافع سرمایه‌داران) را به عنوان دشمنان اصلی خود کاملا می‌شناسند و به قدرت و موقعیت طبقاتی خودشان نیز تا حدی آگاهند. در همان حال آنان کاملا به این حقیقت دست یافته اند که حکومت سرمایه‌داران را جز با توسل به مبارزه مسلحانه نمی‌توان از بین برد. در ضمن کارگران ایران چندین سال برای ایجاد تشکل صنفی خودشان دست به مبارزه زدند و در این راه متحمل زندان و شکنجه شدند. این امر در حالی که بیانگر آگاهی کارگران ما به ضرورت تشکل‌یابی است، تجربه گران‌بهایی را نیز در اختیار آنها گذاشت و نشان داد که تا زمانی که دیکتاتوری بر جامعه حاکم است امکان حتی ایجاد تشکل‌های صنفی مستقل هم برای کارگران وجود ندارد. واقعیت این است که دیکتاتوری لازمه‌یِ وجود سیستم سرمایه داری وابسته در ایران است و این دو در هم تنیده اند. بنابراین تا زمانی که این سیستم بر جامعه حاکم است، دیکتاتوری نیز وجود خواهد داشت و کارگران همچنان از آزادی تشکل و امکان متشکل کردن خود محروم خواهند بود.  

به نظر می‌رسد در اینجا پارادوکسی مطرح است. از یک طرف رسالت نابودی سیستم سرمایه‌داری به عهده طبقه کارگر قرار دارد و در جامعه ما نیز تنها این طبقه قادر است انقلاب توده‌های تحت ستم ایران را رهبری نماید (تا جایی که بدون رهبری طبقه کارگر انقلاب برای دگرگونی شرایط اقتصادی – اجتماعی موجود به ثمر نمی‌رسد) و از طرف دیگر کارگران نه دارای تشکیلاتی هستند و نه با حد آگاهی طبقاتی‌ای که در جریان مبارزات اقتصادی خود به دست آورده و می‌آورند، می‌توانند به وظیفه‌ای که تاریخ بر عهده آنان گذاشته است، عمل کنند. این یک نکته گرهی است؛ و درست با توجه به چنین واقعیتی است که نقش کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی جهت یاری به کارگران اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. 

کارگران نیازمند برخورداری از آگاهی سوسیالیستی هستند، یعنی آگاهی‌ای که به آنها قدرت مبارزه برای نفی استثمار و نابودی سیستم سرمایه داری را می‌دهد. کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی با مجهز کردن خود به مارکسیسم – لنینیسم از طریق مطالعه آثار مارکس، انگلس، لنین و دیگر اندیشمندان طبقه کارگر می‌توانند به درس‌ها و تجارب گرانبهایی از جنبش کارگری و کمونیستی جهان دست یابند. باید از آن آموزش‌ها برای بردن آگاهی سوسیالیستی به میان کارگران و البته با توجه به شرایط مشخص جامعه ایران به بهترین وجه استفاده نمود.   

نیاز دیگر کارگران شدیدا تحت استثمار و ستم ایران متشکل شدن نه فقط در ارگان‌های صنفی بلکه در عالی‌ترین تشکیلات سیاسی خود یعنی حزب طبقه کارگر است. وجود چنین تشکیلاتی به کارگران آگاه به ایده‌های سوسیالیستی، قدرت سازماندهی مبارزات عموم کارگران و بسیج و سازماندهی مبارزات دیگر توده‌های ستمدیده برای غلبه بر سرمایه داران (بورژوازی حاکم) می‌بخشد. اما در این زمینه چه کاری از دست شما برای خدمت به کارگران جهت تشکیل حزب سیاسی خود بر‌می‌آید؟

بگذارید موضوع را به این شکل مطرح کنیم که اگر این دیکتاتوری حاکم بر جامعه ایران است که مانع از تشکل‌یابی کارگران و کسب آگاهی سوسیالیستی از طرف آنها گردیده پس باید راهی برای مقابله با این دیکتاتوری یافت. اما باید دانست که حکومت به این دلیل قادر به اعمال دیکتاتوری در جامعه است که بر یک قدرت نظامی یعنی ارتش و پلیس و غیره متکی است و بدون مقابله با این نیروی نظامی ضد خلقی، با دیکتاتوری نیز نمی‌توان به مقابله پرداخت. بنابراین در اینجا مساله گرهی و اصلی، خود را آشکار می‌سازد و آن این است که برای مقابله با قدرت حاکم باید به مقابله با نیروهای سرکوب آن پرداخت. می‌بینیم که رسالتی که طبقه کارگر برای نابودی سیستم سرمایه‌داری حاکم بر ایران بر عهده دارد چگونه به این “مساله گرهی و اصلی” پیوند خورده است. می‌بینیم که تحقق و جامه عمل پوشاندن به آن رسالت منوط به نابودی تکیه‌گاه اصلی سرمایه‌داران یعنی ابزار سرکوب آنهاست. اما مقابله و غلبه قطعی بر ارتش و ضمائمش را تنها یک نیروی مسلح قوی یا ارتشی می‌تواند انجام دهد که متعلق به کارگران و توده‌های تحت ستم باشد یعنی ارتش خلق. پس مبارزه هدفمند جهت تشکیل ارتش خلق به منظور مقابله با دیکتاتوری و شکست ارتش ضد خلق برای انقلابیونی که دست به مبارزه سیاسی – نظامی می‌زنند یکی از اهداف استراتژیک آنهاست.

اگر بخواهیم مطالب فوق را جمع‌بندی کنیم باید بگوییم که کلید پایان دادن به شرایط ظالمانه حاکم بر جامعه در دست طبقه کارگر قرار دارد. اما دیکتاتوری حاکم مانع دست‌یابی کارگران به آگاهی سوسیالیستی و متشکل شدن آنها در عالی‌ترین ارگان سیاسی‌شان می‌باشد؛ و این دیکتاتوری متکی بر یک نیروی نظامی است. پس نیروی پیشرو جامعه یعنی کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی برای این‌که بتوانند به وظایف خود در قبال کارگران جامه عمل بپوشانند، برای مقابله با دیکتاتوری مجبورند مبارزه با نیروی نظامی پشتیبان و تکیه‌گاه دیکتاتوری را در دستور کار خود قرار دهند. ضرورت تشکیل گروه‌های سیاسی – نظامی و توسل به مبارزه مسلحانه، بر چنین واقعیت غیر قابل انکاری استوار است.

اما تا اینجا از جنبه استراتژیکی و اهداف نهایی مبارزه با شما به مثابه نیروی سیاسی پیشرو جامعه سخن گفتم. اکنون به این امر بپردازیم که در شرایط کنونی چه وظایفی بر عهده کارگران آگاه و روشنفکران مبارز قرار دارد. همانطور که قبلا هم تاکید کرده بودم خود روند جنبش انقلابی جاری درس‌ها و تجارب گرانبهایی به نیروهای پیشرو جامعه می‌آموزد. با این حال امید دارم که آنچه در اینجا به عنوان دانسته‌ها و تجربیاتم بیان می‌کنم در کار مبارزاتی به شما کمک کند.

این یک اصل است که نیروی انقلابی در مقابل دشمنی که دارای قدرت است کار خود را از ضعف شروع می‌کند. ولی نیروی پیشرو به تدریج با مبارزات انقلابی‌اش رشد کرده و با جلب توده‌ها به سوی خود هر چه بیشتر قدرت یافته و با شکاف انداختن در سد دیکتاتوری، توازن قوا بین خود (نیروی خلق) با دشمن را به هم می‌زند. در چنین شرایطی امکان شکل‌گیری تشکل‌های کارگری و امکان رابطه با کارگران برای پیشرو انقلابی به طور مؤثر به وجود آمده و امکان تشکیل حزب طبقه کارگر نیز فراهم می‌گردد؛ و مبارزه تا غلبه قطعی بر دشمن پیش می‌رود. 

به نظر من در حال حاضر کارگران آگاه و روشنفکران مبارز باید به خصوص با استفاده از شرایط انقلابی کنونی با رعایت شدید مخفی‌کاری، با همفکران خود گروه‌های کوچک سیاسی – نظامی تشکیل دهند و از هر طریق ممکن خود را مسلح کنند. بعد، تحت یک برنامه حساب شده دست به اقداماتی بزنند که منجر به ایجاد یک چتر حمایتی از جنبش انقلابی جاری بشود. در این زمینه یکی از کارهای مؤثر مجازات نیروهای سرکوبگر است. لازم است عناصر سرکوبگر چه یونیفرم پوش و چه لباس شخصی، شناسایی شوند تا در فرصت مناسب بتوان آنها را به سزای اعمال خود رساند. این کار باعث ایجاد ترس و وحشت در میان نیروهای سرکوب شده و در خدمت وسعت‌یابی هر چه بیشتر جنبش قرار خواهد گرفت. لازم است که گروه‌های سیاسی – نظامی در مورد عملیات مسلحانه خود اعلامیه صادر کنند و ضمن اعلام پشتیبانی از جنبش انقلابی هدف عملیات خود را توضیح دهند. 

در شرایط کنونی دشمنان توده‌های تحت ستم ما (امپریالیست‌ها و سرمایه‌داران وابسته ایران) شدیدا در تلاشند با محوری کردن شعار “زن، زندگی، آزادی” که توسط جریان پ.ک.ک تنظیم و از سالها پیش در میان مردم تحت ستم کُرد اشاعه یافته است، انقلاب مردم ایران را انقلاب زنانه و آن هم برای خواست‌های ابتدایی آنان (و نه رفع کامل ستم بر زنان) جلوه دهند تا بتوانند این انقلاب را نیز همانند انقلاب سال ۵۷ به مسیر دلخواه خود منحرف سازند. گروه سیاسی – نظامی شما باید در اعلامیه‌های توضیحی خود در مورد این خطر به مردم هشدار دهد و نگذارد که دست‌های ناپاک بر هدف‌های واقعی این انقلاب سرپوش نهد. هدف واقعی توده تحت ستم ایران از دست زدن به انقلاب، همانا ایجاد جامعه ای است که این توده از رفاه و آزادی‌های گسترده برخوردار شوند. چنین شرایطی تنها با قطع هر گونه نفوذ امپریالیست‌ها در ایران فراهم می‌گردد. پس شعار “کار، نان، مسکن، آزادی و استقلال” را به هر وسیله ای -از دیوار نویسی گرفته تا شکل‌های دیگری که امکانات‌تان اجازه می‌دهد- به میان مردم ببرید و سعی کنید این شعار که منعکس کننده خواست همه ستمدیدگان ایران از کارگران گرفته تا معلمین و کشاورزان و زنان تحت ستم ایران می‌باشد با توجه به حقانیت خود به شعار محوری تبدیل شود. با توجه به ستم مضاعفی که زنان ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی متحمل شده و می‌شوند، گروه‌های سیاسی – نظامی انقلابی باید به طور قاطع به دفاع از همه مطالبات زنان از آزادی پوشش گرفته تا رفع همه نوع ستم علیه آنها پرداخته و از تامین برابری زنان در تمام زمینه‌ها با مردان دفاع نمایند. 

کارگران از آنجا که متشکل نیستند فعلا نمی‌توانند با صف مستقل خود در جنبش حضور یابند. در حال حاضر، همه شواهد دال بر آن است که آنها به صورت فردی وسیعا در این جنبش شرکت دارند. اتفاقا -همانطور که در قیام‌های ۹۶ و ۹۸ هم شاهد بودیم- حضور کارگران و تهی‌دستان در جنبش انقلابی با خشمی که حاصل  انعکاس شرایط بسیار ظالمانه زندگی‌شان می‌باشد، در عمل باعث رادیکالیزه شدن هر چه بیشتر این جنبش گردیده. با این حال شعارهای ایجابی که به طور مشخص منافع و خواست کارگران و زحمتکشان را بیان نماید در این جنبش به گوش نمی‌رسد. شعارهای مطرح شده نظیر “نابود باد جمهوری اسلامی“، “مرگ بر ستمگر چه شاه باشه، چه رهبر” و نظایر آنها، شعارهای رادیکال و به‌جایی هستند، اما آنها شعارهایی هستند که خصلت نفی کننده و سلبی را دارند. پس یکی دیگر از وظایف گروه‌های سیاسی – نظامی مورد نظر، بیان منافع و خواست کارگران و زحمتکشان می‌باشد. این خواست‌ها در حد مقدورد باید به صورت شعارهای پر مضمون و پر محتوا فرمول‌بندی شوند. همچنین شما نیروهای پیشرو سعی کنید معنی آزادی که هر قشر و طبقه ای آنرا بر اساس منافع خود تعبیر و تفسیر می‌کند را از موضع کمونیستی که خواهان وسیع‌ترین آزادی‌ها در جامعه می‌باشد توضیح دهید. آزادی تشکل و اجتماعات، آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی داشتن یا نداشتن مذهب و غیره از آن جمله اند.

شما کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی با انجام چنین وظایف مبارزاتی می‌توانید تشکل نوپای خود را با انجام عملیات مسلحانه علیه دشمن و توضیح نظرات انقلابی‌تان به مردم بشناسانید و زمینه را برای برداشتن قدم‌های بعدی که همانا جذب توده‌ها و حرکت جهت تحقق خط استراتژیک بسیج و سازماندهی هم سیاسی و هم نظامی توده‌ها و تشکیل ارتش خلق می‌باشد، فراهم نمایید. درضمن باید به یاد داشت که مبارزه مسلحانه شکل اصلی مبارزه است و لازم است با محوریت این مبارزه از همه اشکال مبارزاتی برای رسیدن به هدف استفاده کرد. بدون شک با تشکیل گروه سیاسی – نظامی و با برداشتن اولین گام‌ها، خود واقعیت چشم اندار و ضرورت گام‌های بعدی را در عمل مقابل شما قرار خواهد داد. دست یازیدن به مبارزه مسلحانه انقلابی همانگونه که تجارب مشابه نشان می‌دهد باعث رشد و پیشروی همه اشکال دیگر مبارزه و جذب وسیع‌تر توده‌ها به جنبش انقلابی خواهد شد. 

کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی!

شما نه تنها قادر به ایفای نقشی بزرگ در جنبش انقلابی کنونی مردم تحت ستم ایران هستید بلکه با متشکل و مسلح کردن خود، در مبارزه طولانی‌ای که برای رهایی از قید سرمایه‌داران در پیش است دارای نقشی تعیین کننده می‌باشید. در هر انقلاب، رژیمی که باید جانشین رژیم قبلی گردد از اهمیت درجه اول برخوردار است. تعیین کننده بودن نقش شما در این است که ضمن ایفای نقش مؤثر در انقلاب کنونی با مبارزه جهت تحقق خط استراتژیک انقلاب پیروزمند ایران، می‌توانید راه را برای روی کار آمدن حکومتی که منافع اکثریت آحاد جامعه را تامین کند، هموار سازید. نابودی نظام سرمایه‌داری وابسته در ایران برای رسیدن به جامعه سوسیالیستی هدفی است که مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک تعقیب می‌کند. 

به امید موفقیت برای شما در پیمودن این راه سترگ.

اشرف دهقانی 
۱۰ اکتبر ۲۰۲۲ – ۱۸ مهر ۱۴۰۱

About Post Author